۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

دارم می‌رم جایی که شب قدر باید رفت. حس پست بودن چند سالیه که یار گاه و بی‌گاه منه. با این حال وقتی بلند می‌خونه که «من پست پست پستم» طاقت نمیارم. حالم به هم می‌خوره و میام بیرون... من همینقدر پستم.
یه پیرهن آبی پوشیدم و یه شال سرمه‌ای و زرد و سبز و قرمز. چقدر خوشگل شدم. مثل وقتایی که ایران بودم. درونم رو که نمی‌بینن، بذار فکر کنن معصومم. معصوم و پاک و امیدوار به بخشایش. چه حس خوبی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر