۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه

واقعا مي تواني تحمل کني !


کمتر پیش میاد از شعری خوشم بیاد ولی اینجا یکی خوندم که واقعا خوشم اومد:

" بعد از مدتي ...
تفاوت ظريف بين
نگه داشتن يک دست و زنجير کردن يک روح را مي آموزي ...
و مي آموزي عشق ...
به معني تکيه کردن نيست ...
و به معني همراهي و امنيت نيست ...

و آغاز مي کني پذيرفتن شکست هايت را ...

با سري بر افراشته و چشماني باز ...
با وقار فردي عاقل
نه با اندوه کودکان ... !!!

و مي آموزي که تمام راه هاي خود را بر امروز بنا کني !
زيرا پايه ي فردا ... براي نقشه ها
بسيار نا مطمئن است !

بعد از مدتي ...
مي آموزي که حتي نور خورشيد هم مي سوزاند ... اگر
زياد در برابرش بايستي ...


پس به جاي آن که منتظر شوي تا ديگري برايت گل بياورد ...
باغچه ي خود را گلکاري کن !
و روح خود را زينت بخش ...

و مي آموزي که واقعا مي تواني تحمل کني !
که واقعا قوي هستي ...
و واقعا ارزشمندي ! "

ورونيکا - ا - شوفستال



۶ نظر:

  1. shere ghashangi bood , daghighan sharhehale mane, yani behtare begam behtarin tajviz baraye man.tanx

    پاسخحذف
  2. baaah mobarake!;)sher ham ghashang bood,har chand ke man ziad ahle shero ina nistam

    پاسخحذف
  3. tabrik migam!!! bloge ghashangi gozashti... kollesho migam!!! va labte in she'r ham ke jaye khodesho dare...;)

    پاسخحذف
  4. tabrik migam blogeto:)shere kheiiiili ghashangi boud.vaghean lezzat bordam:)

    پاسخحذف
  5. واقعا جای تحسین داشت

    پاسخحذف
  6. و آن وقت می فهمی آن چه از دست داده ای
    یک حس ناب بوده است...
    تو با همه ی شعر موافقی , حتی با قسمت اولش پریسا؟
    (زندم کردی پریسا با این پست!!!!)

    پاسخحذف